مریم احمدی شیروان: دکتر محسن مصلحی، دبیر شورای عالی سازمان نظام پزشکی کشور در گفتوگو با قدس دلیل بروز این مشکل را اجرایی نشدن نظام ارجاع و پزشک خانواده میداند. دکتر ایرج خسرونیا، رئیس جامعه متخصصان داخلی ایران نیز تأکید میکند پذیرش دانشجویان پزشکی کشور نیازمند بازنگری جدی است.
مشکل در اجرا نشدن نظام ارجاع و پزشک خانواده است
دبیر شورای عالی سازمان نظام پزشکی کشور با بیان اینکه سیستم جذب نیرو در کشور معیوب است به خبرنگار ما میگوید: وقتی نیروی تخصصی در رشتهای خاص تربیت میشود، هزینههای بسیار و زمان زیاد برای او صرف میشود. اما قبل از شهرستانهای دوردست نیاز به پزشک عمومی دارند، اما بیشتر این پزشکها به دلیل اینکه در تهران یا مراکز استانها گرفتاری دارند برای کار در شهرستانها اعلام آمادگی نمیکنند. آن، باید دقیقاً برنامهریزی و مشخص شده باشد که این نیرو برای چه اهدافی تعریف شده و برای عمل به آن اهداف، چه آموزشهای تئوری و علمی نیاز دارد. ضمن اینکه سیستم هم باید طوری چیده شود که بهترین و بیشترین استفاده از نیرویی که هزینه برای او صرف شده، داشته باشد. اما متأسفانه در کشور ما این سه بخش هر کدام دچار اشکال است. پزشک عمومی تربیت میشود، اطلاعات زیادی هم به او منتقل میشود. زمان زیادی از عمرش را هم در این راه صرف میکند اما سیستم قادر به بهرهبرداری از او و تواناییهایش نیست. این یکی از عجیبترین اتفاقات دنیاست.
دکتر محسن مصلحی اضافه میکند: باید دید چطور دستگاهی مانند وزارت بهداشت و تمامی حوزههای سلامت، حجم زیادی هزینه کرده و محصول گران قیمت تولید میکنند، بعد نمیتوانند از آن استفاده کنند. وی تأکید میکند: این استفاده نکردن دلایل خاص خودش را دارد. برای هموار کردن زمینه کاری این پزشکان که خط اول درمان در کشور را تشکیل میدهند، باید نظام ارجاع و پزشک خانواده پیاده شده و مردم در ابتدای درمان به پزشکان عمومی مراجعه و با هزینه پایینی درمان شوند. اما اکنون در غیاب طرح نظام ارجاع و پزشک خانواده، سیل مردم به سمت رشتههای تخصصی و فوق تخصصی سرازیر میشود و آنها مجبور میشوند برای درمان یک بیماری ساده، با هزینه بسیار به متخصصان مراجعه کنند.
سیستم جذب پزشک در کشور معیوب است
دبیر شورای عالی سازمان نظام پزشکی کشور به اشکالات این سیستم اشاره کرده و میگوید: متخصصان و فوق تخصصها به علت وجود بیمار بسیار، تا پاسی از شب مجبور به ویزیت بوده، نوبتهای چند ماهه میدهند و مردم هم هزینههای آنچنانی را پرداخت میکنند. در صورتی که بسیاری از بیماران که توسط فوق تخصصها ویزیت میشوند بیمار آنها نیستند، بلکه بیمار یک پزشک عمومی هستند. آنها به جای اینکه وقتشان را صرف ویزیت بیماران پیچیده و مشکلدار کنند، وقتشان صرف بیماران دیابتی، فشار خونی و... میشود. بیمارانی که به خاطر وقت کمی که پزشک برای آنها میگذارد در حقشان ظلم میشود، ضمن اینکه زمان رسیدگی پزشک به بیماران پیچیده نیز زایل میشود. علاوه بر آن پزشک هم با حجم ویزیت زیاد بیمار، فرسوده و خسته شده و هزینههای زیادی به خاطر آزمایش های فوق تخصصی، تلف میشود. رابطهای که ماحصل آن بیکار شدن تعداد بسیاری پزشک عمومی در کشور است. ضمن آنکه کار اصلی متخصصان در بسیاری کشورهای دنیا، ویزیت بیماران نیست و آنها در بیمارستانها و برای بیماران مشکلدار و بستری شده ارائه خدمات میکنند.
نبود زیر ساختها، بهانه است
این کارشناس حوزه سلامت تأکید میکند: اظهار مواردی چون نبود زیرساخت بهانهای بیش نیست؛ چرا که بیش از ۳۰ سال است که آن را زمزمه میکنیم. در صورتی که اگر از همان موقع شروع کرده و هر سال قسمتی از کار را انجام داده بودیم، اکنون مشکلی وجود نداشت. ما حدود ۳۰ سال است که منتظریم دستی از غیب زیرساختهای ما را آماده کند. البته اجرایی نشدن قانون توسط متولیان مربوطه، به دلایل مختلف سبب شده است که وضع بدتر از قبل شود و امنیت شغلی در جامعه پزشکی به خطر بیفتد و طبیعتاً به دلیل نبود امنیت شغلی، اخلاق حرفهای هم رعایت نمیشود.
دبیر شورای عالی سازمان نظام پزشکی کشور با اشاره به اینکه تعریف بیکاری برای تمام صنوف بخصوص پزشکی متفاوت است، میگوید: پزشکانی داریم که یک یا چند ساعت در هفته کشیک دارند و با توجه به مبلغ ناچیز دریافتیشان بیکار محسوب میشوند. البته در مقابل هم پزشکان متخصصی داریم که چند جا مشغول به فعالیت هستند و از این نظر تعادل و توازنی بین این دو دسته وجود ندارد. اما در مورد پزشکان عمومی با قاطعیت میتوانیم بگوییم که حداقل ۴۰درصدآنان، بیکار هستند و کیان جامعه پزشکی در خطر است.
پزشکان عمومی در مطب بیماری برای پذیرش و مداوا ندارند
رئیس جامعه متخصصان داخلی ایران نیز با اشاره به اینکه تعدادی از پزشکان عمومی حاضر نیستند به شهرستان بروند، میگوید: شهرستانهای دوردست نیاز به پزشک عمومی دارند، اما بیشتر این پزشکها به دلیل اینکه در تهران یا مراکز استانها گرفتاری دارند برای کار در شهرستانها اعلام آمادگی نمیکنند. ضمن اینکه ملزومات اولیه زندگی در روستاها یا شهرهای کوچک ممکن است وجود نداشته باشد یا پرداخت حقوق آنها بعد از ۶ ماه تا یک سال برایشان مشکل آفرین است. اینها مواردی است که سبب میشود نتوانند در شهرستانها کار کنند و تعدادی زیادی از این افراد در مراکز استانها و بخصوص تهران جذب و متمرکز شدهاند. این شهرها هم قابلیت پذیرش محدودی از پزشکان را دارد و نمیتوان انتظار داشت که تمام پزشکان عمومی در تهران یا مراکز استانها مشغول به طبابت باشند.
دکتر ایرج خسرونیا اضافه میکند: علاوه بر آن وزارتبهداشت در مناطق مختلف کشور علاوه بر بیمارستانهای دانشگاهی، درمانگاههایی را راهاندازی کرده است که به صورت خیلی ارزان بیماران را ویزیت کرده و حجم زیادی از بیماران به آن مراکز مراجعه میکنند. به این صورت است که اکثر پزشکان عمومی که در تهران و یا مراکز استانها مطب دارند هم بیماری برای مراجعه و مداوا ندارند.
وی در ادامه بیان میکند: دولت باید راهکاری جدی برای این دسته از پزشکان داشته باشد و کمک کند که آن پزشک بتواند درآمد داشته و مطبش را سر پا نگه دارد. در صورتی که وجود یک درمانگاه دولتی ارزان قیمت، کنار مطب پزشک عمومی، سبب میشود پزشکان جوان از چرخه خدمت رسانی به درمان کشور خارج شوند.
تعداد دانشجویان پزشکی محدود شود
رئیس جامعه متخصصان داخلی ایران تأکید میکند که باید تعداد دانشجویان پزشکی محدود شود. او میافزاید: در مقطی از زمان، در کشور ما به اندازه کافی پزشک وجود نداشت و از پزشکان هندی و پاکستانی برای طبابت و مداوای مردم استفاده میشد. آن موقع قوانینی صادر شد که دانشگاهها به جذب بیشتر دانشجویان پزشکی پرداخته و تعداد زیادی پزشک عمومی دانش آموخته شدند. تا جایی که حالا این چنین گرفتاریهایی به وجود آمده و همه از زیاد بودن این پزشکان گلهمند هستند. به نظر میرسد که با توجه به مشکلات پیش روی این دسته از دانش آموختگان باید تعداد دانشجویان محدود شود. خسرونیا در ادامه میگوید: طبق اعلام سازمان نظام پزشکی کشور، ۲۵هزار نفر از کل پزشکان، برای گرفتن پروانه مراجعه نکردهاند. این تعداد شامل پزشکان عمومی و متخصص هستند. این آمار بیانگر این است که پزشکان متخصص هم، گرفتاری پزشکان عمومی را دارند. یعنی درآمدی که از مطب کسب میکنند، از مخارجشان کمتر است. آنها علاوه بر هزینههای سنگینی چون اجاره مطب، تجهیزات و نیروها باید مالیات سنگینی را بپردازند که همه این موارد دست به دست هم داده و سبب میشود پزشکان ترجیح بدهند طبابت را رها کرده و به مشاغل دیگر روی بیاورند.
نظر شما